کوفه؛ جهانشهر "خدمت و خیانت"، نماد "مذهب خاکستری" (خون حسین ع و خواب خلقها)
کوفه_ مسجد سهله _ زیارت اربعین ۱۳۹۸
بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام میکنم محضر خواهران و برادران عزیز. تسلیت عرض میکنیم به مناسبت ایام اربعین، عزاداری اباعبدالله(ع)، و اصحاب و اولاد ایشان، قهرمانان بزرگ نجات بشر به تعبیری که در زیارت اربعین آمده، «لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ...،» یعنی کل این پروژه و نهضت عظیم عاشورا و کربلا به یک معنا برای پراندن خواب از سر بشر بود. جامعهای که ولو به نام جامعه مسلمان گیج خواب بود. راه را گم کرده بود. دست چپ و راست خودش را دیگر نمیشناخت. چنانکه الآن خیلی از جوامع بشری حتی مسلمین گرفتار این مسئله هستند. گرفتار حیرت ضلالت. امام حسین(ع) طبق این تعبیر زیارت اربعین و زیارتنامههای دیگر پروژه بزرگ ایشان، پروژه الهی ایشان، پروژه سیاسی عبادی ایشان پراندن خواب از سر بشریت خوابزده و گیج و گول بود، بیدار کردنشان، به راه آوردن و این که یک جامعه مذهبی خاکستری که سیاه و سفید را نمیتوانست تشخیص بدهد یا اگر میتوانست و تشخیص میداد عوام به نحوی و خواص به نحوی بیشتر به منافع خودشان فکر میکردند و نه به حقیقت و عدالت، سیدالشهداء(ع) با خون مقدس خود این تاریکی و ابهام را تبدیل به روشنایی تصمیمهای بزرگ کرد.
اولاً من از این مکان مقدسی که در آن هستیم شروع کنم مسجد سهله و مسجد کوفه که کنار هم هستند مهم در رابطه با تاریخ و گذشته توحید و تمدنهای الهی بشری و هم در رابطه آینده تمدن توحیدی و الهی همین مکانی که الآن شما در آن نشستید در کوفه، در کنار نجف، این مسجد سهله و مسجد کوفه شأن بسیار مهم و نقش بسیار کنندهای در گذشته ایفاء کردند و در آینده ایفا خواهند کرد. گذشته این مسجد سهله و مسجد کوفه در بعضی از روایات ذکر شده دوستان اجمالاً میدانند در بعضی از روایات ذکر شده که حضرت ابراهیم(ع) اینجا مدتی سکونت داشتند در همین جایی که شماها نشستید، و بعد در روایتی از سیدالشهداء(ع) هست که امام حسین(ع) فرمودند جناب ابراهیم(ع) پدر ما، پدر توحید و شیخالانبیاء ایشان از اینجا اردوکشی کردند و برای نبرد با استکبار عمالقه که یک قدرت استکباری بزرگ بود رفتند. یعنی اینا این مسجد سهله و کوفه که آن موقع این مسجدها اسمش نبود ولی این سرزمین همین نقطه از زمان ابراهیم(ع) اردوگاه و پایگاه جهاد علیه بیعدالتی و شرک، جهاد علیه انکار خدا و آخرت و تحقیر بشریت بود. در مورد آینده هم بدانید که در روایات ما آمده حضرت ولی عصر(عج) وقتی از مکه اعلام ظهور و قیام میکنند و آنجا آزاد میشود اولین نقطهای که ایشان میآیند به عراق و کوفه میآیند به همین جا که ما و شما نشستیم که مرکز آن مسجد سهله و مسجد کوفه است میشود خانه مهدی(عج) و قرارگاه بزرگ انقلاب جهانی حضرت حجّت(عج). این خبرها خیلی خبرهای مهمی است. در روایات داریم که در آن موقع مسجد کوفه و سهله همه به هم وصل هستند چنانکه الآن هم دارد بهم وصل میشود و این مسجد چنان بزرگ است که هزار در دارد، یعنی جمعیتهای میلیونی به آن رفت و آمد میکنند که این هم شاید تا قبل از این ایام خیلی ملموس بود گاهی آدم فکر میکند این راهپیماییهای 10- 20 میلیونی از 80 – 90 کشور که فقط هم شیعه نیستند الآن همه مذاهب اسلامی، اهل سنت و همه مذاهب دیگر حتی همه ادیان الهی دارند میآیند. ما در این راهپیماییها سال گذشته افراد لامذهب هم دیدیم که دین ندارند یا گرایشهای مارکسیستی و کمونیستی داشتند یا گرایشهای لیبرالیستی از نوع سکولار غرب و غربگرا اما آنها هم میگویند از این منطقه بوی گل و گلاب میآید و این حسین و این راهپیمایی اربعین و این میلیونها انسان حوادث غیر عادی است. ما در جبههای بودیم که خدا و آخرت و شریعت و نبوت را قبول نداشتیم و اینها را جزو خرافات میدانستیم اما چیزی که در عرصه انسانی این همه آثار دارد چطور میتواند خرافات باشد. چیزی که میتواند میلیونها انسان را با این عشق، عشق به فداکاری و وفاداری به اینجا میکشاند همه مسابقه میگذارند که چگونه خدمت کنند برخلاف همه جای دنیا و جهان دارند و داریم مسابقه میگذاریم که چه کسانی بیشتر به ما خدمت کنند اینجا مسابقه میگذارند که اینجا چه کسی به بقیه بیشتر خدمت کند! عکس جهت بقیه دنیا. امروز دنیا آنهایی که سانسور نشدند و اطلاع پیدا میکنند بالافاصله ارتباط پیدا میکنند و میآیند بالافاصله همهشان میگویند ما در این راهپیمایی و پیادهروی زیارت اربعین شرکت میکنیم تا بوی انسانیت را بشنویم. ما در این پیادهروی عظیم اخلاق میبینیم، برادری میبینیم، صلح میبینیم، عشق و محبت میبینیم، ایثار و فداکاری میبینیم و چیزی میبینیم که در کل عالم دیده نمیشود. این کمیّت جمعیت، این کیفیت جمعیت، این توحید جمعیت و این وحدت جمعیت. همه کسانی که در خانههایشان و شهرهایشان سر بیشتر خوردن رقابت میکنند اینجا سر بیشتر خوراندن رقابت میکنند. همه کسانی که دوست دارند در شهرهایشان دیگران را استثمار کنند اینجا دوست دارند که خدمت کنند سرویس بدهند، همه کسانی که جاهای دیگر میخواهند از بقیه سواری بگیرند اینجا همه میخواهند به همدیگر سواری بدهند. همه جای جهان کمک میخواهند اینجا کمک میکنند با این که اغلب هم خودشان جزو طبقات غیر مرفه، متوسط به پایین حتی مستضعف و محروم هستند. اینجا گرسنگی معنوی و روحانی سیر میشود در کنار سیر کردن گرسنگان جسمانی.
در آغاز تاریخ انبیاء حتی روایاتی داریم که بعضی از انبیاء و رسولان بزرگ خداوند اینجا آمدند در این منطقه و همین جا نماز خواندند شما در همین مسجد سهله ملاحظه کردید از مقام ادریس، مقام خضر و مقام یونس و مقام صالح و هود(ع) طبق این روایات پیامبران بزرگ الهی اینجا آمدند. در روایاتی هست که بحث خضر و موسی(ع) بیارتباط با این منطقه نبوده، در روایات داریم که حضرت آدم(ع) و حضرت نوح(ع) در همین کوفه و اینجا دفن هستند. در زیارت میخوانید که سلام بر ضجیعین امیرالمؤمنین(ع)، آن دو بدن مطهری که در کنار امیرالمؤمنین(ع) دفن هستند. روایاتی داریم که در قیامت، صور قیامت باز بیارتباط با این جا نیست. شما مقامات و محرابها و مساجد به نام اولیاء و انبیاء را در این مسجد سهله دیدید. محل اعتکاف امام صادق(ع) را ملاحظه کردید. مقام امام سجاد(ع) را دیدید که ایشان اینجا نماز خواندند و دیدید محراب و منبری که به نام امام زمان(عج) اینجا آماده کردند. چون در روایات داریم بعد از فتح و رهایی مکه به اینجا تشریف میآورند و همین منطقه قرارگاه مرکزی انقلاب جهانی عدالت مهدوی میشود. خانه ساده او و مقرّ مجاهدان آزادیبخش و ارتش بزرگ جهانی رهایی بخش که بعد از عراق آن نیروهای ضد استکباری که برای نجات انسان مسلّح شدند به دو ارتش تقسیم میشوند. ارتش شرقی به سمت چین و هند و شرق میرود و ارتش غربی از عراق به سمت غرب، به سمت فلسطین و به سمت اروپا میرود و طبق آن روایات رهایی بشر به لحاظ عملیاتی در برابر ارتشهای استکباری آدمکش از اینجا شروع میشود. اینجا هم مرکز معنویت و عبادت بوده و خواهد بود و هم مرکز جهاد و شهادت و عدالت. و بحث از ازل تا ابد است. ازل یعنی اینجا جای پای انبیای الهی است، جای پای رسولان خداست و جای پای پیامبران بزرگ؛ و ابد یعنی قیام برای عدالت جهانی. انقلاب بزرگی که تمام جهان و شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و همه رژیمهای فاسد همه قدرتها و ثروتهای فاسد را یا اصلاح میکند یا سرنگون میکند و براندازی میکند و کل بشریت متحد و برادر و خواهر میشوند در یک جامعه جهانی، شهر واحد، شهروند واحد، شهردار واحد، قانون واحد، اقتصاد واحد، اخلاق واحد و همه با هم برادر و خواهر هستند. امنیت برای همه، همه حقوق نه بعضی از حقوق، و حقوق همه بشر نه بعضی از بشر، در آن انقلاب بزرگ و حکومت واحد جهانی تأمین میشود. اینجا قرارگاه انقلاب و عدالت جهانی است و عدل الهی از اینجا نبرد برای نبرد عدالت جهانی آشکار و آغاز میشود در کنار آن معنویت و عدالت و آن ازلیت و ابدیتی، بُعد عالمیت، جهانگرایی و جهانی شدن به مفهوم درست و در راستای درست از اینجا شروع میشود. چنانچه در باب مسجد کوفه دارید که اینجا از زمان حضرت آدم(ع) طبق بعضی روایات در همینجا در نجف دفن هستند و در این سرزمینی که بعدها نجف نامیده شد در ساخت معبد و مسجد الهی در اینجا نقش و دست داشتند یعنی تاریخ را به حضرت آدم و حضرت نوح پس از طوفان برمیگردانند. شهر کوفه اساساً قبل از اسلام نبود، ارتش اسلام که در غرب و شرق با امپراطوری روم و شاهنشاه ساسانی درگیر شدند چون مدینه مرکز اسلام دور بود در زمان خلیفه دوم مسلمین لازم بود در این منطقه در عراق پایگاههای بزرگ قرارگاه بزنند و دوتا شهر نظامی وجهادی ساخته شد یکی بصره و یکی کوفه، که اینها مرکز مجاهدین و ارتش آزادیبخش اسلامی و رزمندهها و خانوادههایشان بود. در واقع کوفه اینطوری ساخته شد. کسی که این محل را برای ساختن این شهر نظامی مجاهدین اسلام انتخاب کرد جناب سلمان فارسی بود. در زمان خلیفه دوم که سعدبنابیوقاص فرمانده سپاه مسلمین و سپاه عرب بود و با ساسانیان میجنگیدند این مناطق عراق جزو ساسانی بود، و جناب سلمان چون همه اینها را میشناخت چون مردم قبولش داشتند چون مردم طرف رژیم شاهنشاهی نبودند مردم ایران با ساسانیان مخالف بودند برای این که تبعیض بود، بیعدالتی بود، مردم غارت میشدند مالیاتهای سنگین میدادند مدام جنگ پشت جنگ بود، شکاف طبقاتی بود، توده مردم حق نداشتند در ایران قبل از اسلام درس بخوانند، حق تحصیل نداشتند علم فقط برای طبقات اشراف بود، به زنان ستم میشد شاه ایران قبل از اسلام فقط یک حرمسرایش سه هزارتا زن داشت. شاه ایران قبل از اسلام سه هزارتا زن در یک حرمسرایش داشت اسلام آمد با این فرهنگ حرمسرا مخالفت کرد و بحث احترام به حقوق زن و انتخاب زن را بخصوص در ازدواج مطرح کرد. رژیم ایران قبل از اسلام طبقاتی و استکباری بود. مردم ایران باید مثل برده برای آنها کار میکردند مثل امپراطوری روم. در آن زمان جناب سلمان فارسی مجاهد بزرگ توحید، حکیم بزرگ الهی که پیامبر(ص) فرمودند سلمان جزو خانواده خود من است. سلمان جزو اهل بیت است. «سلمانٌ مِنا اهل البیت» این تعبیر را راجع به سلمان بکار بردند که راجع به هیچ یک از بزرگان عرب و عجم به کار نبردند. فرمودند سلمان حکیم الهی و جزو اهل بیت ماست. خب جناب سلمان در تحقیقی که مطالعه کرد، بررسی کرد اینجا را انتخاب کرد هم به لحاظ سابقه معنویاش که میدانست و هم به لحاظ موقعیت آب و هوایی و نظامی، چون رزمندگانی که از حجاز آمده بودند با آب و هوای آنجا آشنا بودند اینجا که آمده بودند مدام مریض میشدند لاغر و زرد و گرفتار، میگفتند ما با این آب و هوا نمیتوانیم بمانیم لذا جناب سلمان اینجا را انتخاب کرد که قرارگاه مجاهدین اسلام را اینجا بگذاریم. این را هم خواستم راجع به سابقه کوفه و مسجد کوفه و اهمیت آن عرض کنم. شهر تعلیم و علم و جهاد بود و همین مسجد کوفه و مسجد سهله که در کنار آن هستید هر موزائیک آن صدها و هزاران خاطره بزرگ است. از زمان انبیاء قبل از اسلام تا صدر اسلام تا زمان امیرالمؤمنین(ع) که اینجا مرکز حکومت علی(ع) بود همینجایی که شما نشستید امیرالمؤمنین(ع) اینجا مقرّ حکومت ایشان بود بزرگترین قدرت جهان و بزرگترین نمایش عدالت و برادری. آن خطبهها و سخنرانیهای علی که در نهجالبلاغه و غیر از آن است همینجا این سخنرانیها شده است. در همین مسجد روی همین منبر. آن رهبریها و آن قضاوتها «دکّهالقضاء» آن آگاهیها و بعد شهادت علیبنابیطالب(ع)، علی(ع) همینجا شهید شد و همینجا ترور شد و ایشان به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرمودند من را شبانه مخفیانه ببرید. آدرسی که دادند همین جایی است که الآن مدفن امیرالمؤمنین(ع) است که حدود 10 کیلومتر شبانه در بیابان رفتند طبق جایی که حضرت امیر(ع) فرمودند که آنجا من را دفن کنید و فعلاً کسی نداند. میدانید صد سال محل دفن امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود تا زمانی که بنیامیه بودند چون هم رژیم اموی بنیامیه که بعداً مسلط شدند چون حضرت امیر(ع) میدانستند که بعداً اینها میآیند مسلط میشوند، معاویه و یزید بعدها میآیند مسلط میشوند اینها ظرف 10- 20 سال، 30 سال چند هزار قبر را نبش قبر کردند که امیرالمؤمنین(ع) را پیدا کنند و بقایای پیکر ایشان را از قبر بیرون بیاورند و به آن اهانت کنند. خوارج هم که ایشان را ترور کرده بودند همینطور. حسنین(علیهماالسلام) ایشان را شبانه مخفیانه به توصیه خودشان بردند آنجایی که الآن در نجف هست تقریباً 10 کیلومتر آن طرفتر که آنجا بیابان بود. شاید طبق بعضی از روایات، چون جناب حضرت آدم(ع) و حضرت نوح(ع) آنجا دفن هستند ایشان فرمودند من را آنجا دفن کنید و مخفی هم باشد. تا رژیم بنیامیه که سقوط کرد انقلاب علوی و حبّ اهل بیت(ع) آمد بنیعباس با شعار حبّ اهل بیت(ع) آمدند حتی بعضیها میگویند لباس سیاه و پرچم سیاه بنیعباس در واقع آرم انتقام کربلا بوده که یعنی ما عزای حسینبنعلی را داریم و میخواهیم برای انتقام خون حسین و اهل بیت(ع) قیام کنیم یعنی اینها با این شعارها مردم را فریب دادند چون مردم و بخصوص ایرانیها طرف اهل بیت(ع) آمده بودند و اینها روی دوش آنها نشستند و به دست پیروان و محبّین اهل بیت(ع) که از ایران و خراسان و غیر آن آمدند و رژیم بنیامیه را سرنگون کردند و جزو اولین کارهایی که کردند به همین کربلا و کوفه و نجف آمدند و ادای احترام به اهل بیت(ع) کردند. منتهی بنیعباس کودتا کردند سوار موج شدند حاکم شدند ولی آنها لااقل اکثرشان به علی(ع) علناً فحش و اهانت نمیدادند بلکه اعلام میکردند ما محبّ علی و شیعه علی(ع) هستیم. و لذا یک وقتی هارون عباسی در این منطقه که الآن نجف است آن موقع بیابانی بود چندتا روستا بود اینها برای شکار میآمدند آهو و گوزن میزدند. میدیدند سگهای شکاری از یک منطقهای دیگر جلوتر نمیروند! دو – سه بار، چندبار میبینند این سگهای شکاری آموزش دیده تا یک جایی میآیند و به یک جایی که میرسند دیگر میایستند و جلو نمیروند و به عقب برمیگردند. اینها میفهمند که یک چیز غیر عادی اینجاست. میگویند ببینید کسانی که اینجا پیرمرد، پیرزن هستند، مسن هستند، پیدا کنید بپرسید که اینجا کجاست؟ تحقیق میکنند یک پیرمرد مسنی را میبینند او میگوید من از پدرم شنیدم که علیبنابیطالب(ع) اینجاها مخفیانه دفن شده است. حکومت سراغ امام صادق(ع) میفرستد و چون حکومت و رژیم عوض شده و رژیم جدید به حبّ علی و حرمت علی(ع) تظاهر میکند برای اولین بار امام صادق(ع) اعلام میکنند که بله، پدر ما علی(ع) اینجا دفن شدهاند و از آنجا به بعد است که بعد از صد سال یک قرن، مردم و همه میفهمند که علیبنابیطالب(ع) آنجا دفن است ولی مقرّ حکومت و عدالت و تعلیم و تربیت امیرالمؤمنین(ع) همین مسجد کوفه و مسجد سهله است که شما نشستهاید. اینجا از تفسیر قرآن تا تربیت انسانهای بزرگی مثل مالک اشتر، ابنعباس، کمیل و پرسش و پاسخها و سخنرانیهای حضرت علی(ع) و عدالتورزی علی(ع)، قضاوت علی(ع)، تربیت علوی، اینجا حسن و حسین و زینب(س) در آن 4- 5 سالی که حکومت ایشان بود بازوهای علی(ع) بودند در خدمت به خلق و تبیین توحید و آموزههای اسلامی و انسانسازی و تأمین عدالت اجتماعی و مبارزه با شرک و ظلم و گناه و شکافهای طبقاتی. مبارزه با دروغ و خیانت و قساوت. بعد از ترور امیرالمؤمنین(ع) و بعد از چندماه براندازی حکومت امام حسن(ع) که آن حکومت امام حسن(ع) هم در آن چند ماهی که بود مرکز آن همینجا بود. امام حسن(ع) در همین مناطق ترور شد، به ایشان خیانت شد، حکومت سقوط کرد و بعد از آن بود که امام حسن و امام حسین(ع) دوباره از اینجا به مدینه برگشتند و مرحله جدیدی از نهضت شروع شد. در واقع در تزاحم نهضت و قدرت که باید اینها با هم جمع بشوند اما اگر جایی قابل جمع نبودند امام حسن(ع) نهضت را بر قدرت و حکومت ترجیح داد تا این نهضت بماند دوباره حکومتسازی کند نه این که حکومت را نگه داریم به قیمت نفی نهضت و ارزشهای توحیدی و انقلابی که مبنای مشروعیت یک نظام انقلابی، انقلابی بودن آن نظام است. البته انقلاب بدون نظام نمیتواند اثرگذاری کند اما نظام بدون انقلاب مشروعیت انقلابی ندارد. این یک دلیل عمدهای بود که امام حسن(ع) قطعنامه 598 را با معاویه امضاء کردند و اعلام کردند این خائن است، دیکتاتور و ظالم است، این حکومت نامشروع و غیر اسلامی است و تعهداتی هم از او گرفتند که او بعداً زیر همهاش زد! و خودش را افشاء کرد. یکی از آن تعهدات این بود که حق ندارید حکومت را ارثی کنی و یزید را سر کار بیاوری. این یکی از تعهداتی بود که داده بود و چون این را تخلف کرد، ده سال بعد از شهادت امام حسن(ع) یکی از دلایلی که امام حسین(ع) برای مشروعیت قیامشان شمردند چندتا بود یکیاش همین بود. که رژیم خودت نامشروع بود باز آن را ارثی کردی و میخواهی یک آدم فاسدتر از خودت را بر مسلمین حاکم کنی! و فرمودند نه من با او، مثل منی با مثل اویی بیعت نمیکند. حکومت حق شما نیست. ما میتوانیم حکومت اسلامی و توحیدی را اجرا کنیم شما به نام اسلام مردم را غارت میکنید. اسلام برای شما وسیله است ولی برای ما هدف است نمیگذاریم شما حکومت کنید، سرنگون بشوید یا ما را بکشید شما را مجبور میکنم که خودتان را افشاء کنید. بعد از کربلا امام سجاد(ع) گاهی از مدینه، از حجاز به این منطقه برای زیارت امیرالمؤمنین(ع) و برای زیارت سیدالشهداء(ع) به عراق میآمدند و از جمله در همین مسجد کوفه و مسجد سهله، ایشان گاهی اعتکاف و نماز داشتند بعدش حکومت بنیامیه از ایشان میپرسد که اینجا چه کار داری بلند شدی آمدی؟ میگفت چطور شده که باز اینجا برگشتی؟ همین جایی بود که شماها را اسیر گرفته بودیم و آورده بودیم؟ ایشان گفت برای زیارت پدرم حسین آمدم. اینجا شهر شهادت است، اینجا شما ما را کشتید و قتل عام کردید. این منطقه، خیلی منطقه عجیبی است. مسلمبنعقیل در همین مسجد شهید شد، همین کنار دفن شده است. هانیبنعروه در همین کوچهها شهید شد و همینجا دفن شد. میثم تمار را همین چند صد متر آن طرفتر به درخت نخل به صلیب کشیدند و زدند و تکه تکهاش کردند و علیه حکومت حرف زد و گفت ما بر سر پیمان با علی(ع) پیمان عدالت ایستادیم. جالب است همین اتفاق در چندصد متری اینجا افتاده است. میثم یک درخت نخلی بود که این را همیشه آب میداد، یک بار یک کسی به او گفت تو با این درخت قوم و خویش هستی؟! گفت بله، علیبنابیطالب به من 20 سال پیش گفت تو را اینجا به صلیب به دار میکشند. به این درخت آب میدهم چون روی این درخت به شهادت خواهم رسید. این درخت برادر من است. یک روز جناب میثم در کوچهای روبروی هم آمدند بهم که رسیدند این گردن اسبهایشان کنار هم بود همدیگر را اینگونه صدا زدند بر اساس پیشگوییهایی که امیرالمؤمنین(ع) کرده بود فرموده بودند بعد از من همه شما امتحان میشوید و هزینه خواهید پرداخت که چه کسانی خیانت میکنند و چه کسانی به شهادت میرسند. از جمله به این دو نفر گفته بودند شما اینطوری شهید میشوید، و اینها این را به عنوان افتخار میگفتند. این دوتا از روبرو بهم رسیدند، میثم گفت سلام بر مردی که جنازه او را تکه تکه شده بر درخت نخل میبینم. یعنی وعدهای که علی به تو داده است. اینها میشمردند و منتظر بودند که چه زمانی شکنجه و شهید میشوند آماده بودند. حبیببنمظاهر و میثم اسبهایشان بهم رسید، میثم هم به حبیب گفت که سلام بر مردی که میبینم در کوچههای کوفه سرش بر نیزههاست و دارند از این کوچه به آن کوچه میبرند و سر بریده و خونین او را نشان میدهند. اینها اینطوری بودند. میثم در همین چندصد متری وقتی او را گرفتند و شکنجه دادند و دست و پایش را شکستند و بدنش را با شلاق و قمه تکه تکه میکردند بر سر دار سخنرانی میکرد و شعار میداد. هر کاری میکردند از آن بالا میثم میگفت بله، سید ما علی به من گفته بود که شما با من این کار را میکنید. دستش را میزدند میگفت بله، علی گفته بود! بعد گفتند که خب حالا یک چیزی بگو که علی گفته بود ولی ما هنوز نکردیم؟ گفت علی به من گفت شما زبان من را از حلقومم بیرون میکشید زبان ما را میبرید و قطع میکنید. گفتند خیلی خب ما این کار را نمیکنیم تا معلوم شود که علی کلاهبردار و دروغگوست! میثم گفت این کار را هم میکنید شروع میکرد همینطور که از او خون میآمد بالای صلیب اینقدر علیه اینها حرف زد که گفتند زبانش را بکَنیم و ببُرید و از حلقومش درآورید! وقتی آمدند زبانش را قطع کنند خندید و گفت درست گفت مولای من علی. او گفت شما این کار را میکنید دیدید کردید. این کوفه اینطوری است. این کوفه شهر مجاهدان است. درست است که ما میگوییم ما اهل کوفه نیستیم ولی حواستان باشد مجاهدان و شهدا و بزرگانی در این کوفه زیستند و مردند. این شهر یک شهر غیر عادی است حتی آن زمانی که همه شهرها سکوت کردند و ترسیدند و خیانت کردند همین کوفه تنها شهری بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و قیام کرد و بقیه شهرها که همین کار را هم نکردند. اینها هزاران نامه نوشتند گفتند 20 سال پیش پدرت علی اینجا حکومت کرد 20 سال معاویه جنایت کرد ما میخواهیم شما برگردید و همان نوع حکومت را بکنید. منتهی وقتی اوضاع سخت شد ترسیدند و به دنیایشان چسبیدند و ترسیدند. بله این ترسشان در درجه اول خیانت به خودشان بود. اما این که میگویید ما اهل کوفه نیستیم حواستان باشد که همین کوفه از همه شهرهای دیگر انقلابیتر بود. هیچ شهری مثل کوفه نبوده، نه بصره، نه موصل، نه کجا و نه کجا.
و نکته دیگر این که چرا میگویند در مسجد کوفه و در کربلای حسین(ع) و در مسجدالحرام نماز تمام است؟ برای این که هیچ کس اینجا بیگانه نیست. اینجا یک خانه جهانی است. اینجا سرزمین همه بشریت است. از آن طرف عالم به این مسجد کوفه بیایی، مقرّ حکومت عدالت علی(ع) بوده و آغاز قیام عدالت ابراهیم(ع) بوده، و قرارگاه اصلی عدالت آخرالزمان و مهدی(عج) خواهد بود. میخواهم بگویم اینجا خانه همه شماست. اینجا در مسجد کوفه، در کربلا در حرم امام حسین(ع) نماز میخوانید اینجا مثل خانه شماست. اینجا همه خودی هستند هیچ کس بیگانه نیست. اینجا شهر خودتان است، شهر همه بشریت است. این شهر، شهر جهانی است.
هشتگهای موضوعی